خیالش میرسدکاین راه, هموارست,,
نمیداند که صدهابندهزاران, ریسمان دارد,..
عقاب اراوج پروازست, پلنگی باشب همرازست,
ازان باشدکه طبعی بربلندای زمان دارد...
عقاب از گشنگی میرد, دمازمردار, برگیرد,,
نه چون کرکس نظر برلاشه گندیده جان دارد,,
توهم همچون عقابی ای جوان ایمرد,,,رضااذرمهر